هر چقدر هم حواستان را جمع کنید، باز هم اتفاق می‌افتد: نان خشک می‌شود، میوه‌های توی یخچال کپک می‌زنند، غذایی که از نهار یا شام باقی مانده، بلااستفاده می‌شود یا تاریخ انقضای شیر و ماست می‌گذرد. یک تحقیق می‌گوید هر خانواده در جهان، در طول سال، به طور متوسط ۷۴ کیلوگرم غذا دور می‌ریزد. اما این هنوز اول ماجراست. سطح اتلاف مواد غذایی در زنجیرۀ تأمین و توزیع خیلی بیشتر است و این معضل، تقریباً در همۀ جوامع امروزی وجود دارد، در حالی که در جوامع سنتی غذا خیلی کم دور ریخته می‌شود.

مردم جوامع سنتی از همۀ قسمت‌های خوردنی حیوان یا گیاه استفاده می‌کنند. محققان مشاهده کرده‌اند که اعضای یک قبیله در شمال تانزانیا، حتی از فکر دور ریختن عمدیِ مواد غذایی به خشم می‌آمدند و بعضی‌هایشان این کار را حتی از آدم‌کشتن هم بدتر می‌دانستند، چون قاتل یک نفر را می‌کشد، ولی هدر‌دادن غذا ممکن است جان خیلی‌ها را بگیرد.

اما در کشورهای صنعتی داستان کاملاً متفاوتی در جریان است. برنامۀ محیط‌زیست ملل متحد برآورد کرده است که ۱۷ درصدِ مواد غذایی تولیدشده در جهان اسراف می‌گردد و حدوداً به همین میزان نیز تلف می‌شود، یعنی قریب‌به یک‌سوم غذایی که تولیدشده بدون مصرف‌شدن از بین می‌رود. وقتی این ماجرا را در سطح جهان ببینیم، با چالش اخلاقی بزرگی روبه‌رو می‌شویم: میزان غذایی که تولید می‌شود، برای سیرکردن همۀ آدم‌های کرۀ زمین کافی است و حتی بیشتر است، اما همچنان میلیون‌ها نفر از گرسنگی مزمن رنج می‌برند. با کاهش سطح اتلاف مواد غذایی شاید بتوان این بحران را کاهش داد.

اما معضل پسماند، از این چالش اخلاقی هم فراتر می‌رود: در‌حال‌حاضر، پسماند غذایی جدی‌ترین اثراتش را بر بحران اقلیمی می‌گذارد. برآوردها تخمین می‌زند که ۸ تا ۱۰ درصد انتشار گازهای گلخانه‌ای ناشی از مواد غذاییِ مصرف‌نشده است. به عبارت دیگر، «اگر پسماند و تلفات غذایی یک کشور بود، می‌توانست سومین منبع بزرگ انتشار گازهای گلخانه‌ای باشد».

معمولاً گمان می‌کنیم اگر مردم در میزان خرید و نحوۀ مصرفشان دقت کنند، می‌توانند پسماند غذا را به حداقل برسانند. اما مسئله اساساً در زنجیرۀ تأمین و الزامات آن است. به این موقعیت فرضی فکر کنید: آیا دلتان می‌خواهد میوه‌فروشی محله‌تان، هر وقت که به آن سر می‌زنید، همۀ میوه‌ها را داشته باشد و همه‌شان هم تازه باشند؟ اگر جوابتان مثبت است، خوب است بدانید که برای محقق‌شدن این تمایل، ناگزیر، حجم وسیعی از میوه‌ها باید دور ریخته شود. مکان اصلی تولید پسماند غذایی، نه خانه‌ها، که خرده‌فروشی‌ها است.

این البته به معنی آن نیست که رفتار مصرفی ما بی‌تأثیر است. خیلی از مردم هر روز بیشتر از نیازشان غذا می‌پزند و در نهایت بخش زیادی‌ از آن را دور می‌ریزند، مخصوصاً برنج که در کشورهای آسیایی بسیار دور ریخته می‌شود. نمونۀ دیگر دور ریختنِ مواد غذایی بعد از گذشتن تاریخ انقضای آن‌هاست که در موارد بسیاری منجر به دور ریخته شدن غذاهای سالم می‌شود.

چندین کشور در جهان تلاش کرده‌اند تا طرح‌های بزرگی در زمینۀ کاهش پسماند غذایی اجرایی کنند. واقعیت این است که هیچ‌کدام چندان موفق نبوده‌اند و این باعث شده است که مسئلۀ پسماند غذایی در ابعاد جهانی، هنوز راه‌حل مورد توافقی نداشته باشد. بااین‌حال، این راه‌حل هر چه که باشد، باید برنامه‌ای از پایین به بالا باشد. به تعبیر سلینا یول، فعال حوزۀ پسماند غذایی، تا وقتی ارزش‌های مردم به صورت جدی تغییر نکند، هیچ برنامۀ دولتی‌ای نمی‌تواند به نتیجه برسد. اندیشیدن به سازوکارهای جوامع کوچک غیرصنعتی در این زمینه شاید بتواند راهنمایی‌مان کند.