جلد ششم رمان در جستجوی زمان از دست رفته، اثر بزرگ مارسل پروست، کتاب گریخته است. در این جلد، مقدمهی پایان کتاب شکل میگیرد و مخاطب رفتهرفته متوجه همه نکات ریز و درشت کتاب میشود.
همانطور که میدانید و قبلا نیز اشاره شد؛ طرح ابتدایی رمان سه جلد بیشتر نبود اما با وقوع جنگ جهانی، نویسنده تصمیم گرفت رمان خود را گسترش دهد.
هنگامی که جلدهای ابتدایی رمان منتشر شد (به خصوص جلد اول رمان) منتقدان ایرادهایی به کتاب وارد میدانستند و فکر میکردند طرح کلی داستان مشکل دارد.
تنها با منتشر شدن کتابهای پایانی مشخص شد که مارسل پروست تا چه حد نابغه بود.
مارسل پروست درباره کتاب حاضر گفته است:
«به گمانم بهترین صفحاتی که نوشتهام.»
آیا چنین ستایشی از زبان پروست دربارهی کتابی، حتی اگر نوشتهی خودش باشد، بس نیست؟
پرداختن به رمان در جستجوی زمان از دست رفته و معرفی آن در یک مطلب علاوه بر اینکه کار سادهای نیست حق مطلب را نیز ادا نمیکند.
چه بسا درباره این رمان کتابهای بسیار زیادی هم نوشته شده ولی همچنان نکاتی وجود دارد که میتوان درباره آن به بحث و گفتگو پرداخت و درباره آن تحقیق کرد.
ما نیز در اینجا هر کدام از کتابهای این مجموعه را به صورت جداگانه معرفی میکنیم تا به این نویسنده و کتابش ادای احترام کرده باشیم.
معرفی جلدهای دیگر رمان را از طریق لینکهای زیر میتوانید مطالعه کنید:
جلد اول رمان: کتاب طرف خانه سوان
جلد دوم رمان: کتاب در سایه دوشیزگان شکوفا
جلد سوم رمان: کتاب طرف گرمانت
جلد چهارم رمان: کتاب سدوم و عموره
جلد پنجم رمان: کتاب اسیر
جلد هفتم رمان: کتاب زمان بازیافته
*توجه: در این مطلب به معرفی جلد ششم رمان – کتاب گریخته – میپردازیم و فرض را بر این میگیریم که شما دوستان گرامی جلدهای قبلی این رمان را خواندهاید.
در این مطلب شاید برخی از اتفاقات جلدهای قبل را مرور کنیم. بنابراین اگر از ابتدا رمان را نخواندهاید و یا صرفا در حال کسب اطلاعات درباره جلدهای مختلف رمان هستید و همچنین روی افشای داستان حساساید، پیشنهاد میکنیم مطالعه این مطلب را به زمان دیگری موکول کنید.
کتاب گریخته
در جلد قبل، کتاب اسیر، خواندیم که این دو مرغ عشق – راوی و آلبرتین – به حدی درگیر همدیگر هستند که هریک به نحوی زندانی آن دیگری است.
عشق راوی حد و مرز نداشت به نحوی که او میتوانست ساعتهای حتی خوابیدن آلبرتین را با علاقه تماشا کند.
اما از طرف دیگر، حسادتش هم هیچ حد و مرزی نداشت. حسادت در کنار کنجاوی بیش از حد رابطه آنها را وارد مرحلهای تازه کرده بود.
در واقع حسادت و کنجکاوی بود که هم خود راوی و هم آلبرتین را دیوانه کرد.
در جلد قبل آلبرتین به شدت احساس میکرد «اسیر» است.
البته آلبرتین دوست داشت که همراه راوی زندگی کند و با او باشد اما زندانی او بودن بیش از این قابل تحمل نبود، به همین خاطر در انتهای جلد قبل یعنی کتاب اسیر، دیدیم که فرانسواز به راوی خبر داد که خانم آلبرتین چمدانش را برداشته و رفته.
فرانسواز همچنین یادداشتی که برای راوی بود به او داد.
راوی احساسات متفاوتی نسبت به این وضعیت دارد.
رفتارهای آلبرتین از نظر راوی مشکوک و او مدام در پی کشف یک حقیقت پنهان بود.
راوی بسیار دوست داشت به ونیز سفر کند و گاهی از اینکه آلبرتین را در کنار خود داشت معذب بود. فکر میکرد خیلی هم بد نبود اگر از آلبرتین جدا شود.
اما میبینیم لحظهای بعد دستخوش تغییر و تحول میشود و میگوید: «رفتن آلبرتین بزرگترین بدبختی زندگیام بود.»
جمله اول کتاب گریخته چنین است: «آلبرتین خانم رفتند!» همین باعث میشود راوی به شدت تلاش کند آلبرتین را به خانه بازگرداند. به هر طریقی که شده میخواهد او بازگردد.
راوی از همه امکانات و دوستان خود بهره میبرد تا به آلبرتین برسد و او را متقاعد کند به خانه بازگردد.
حتی سنلو، دوست نزدیکش، را روانه میکند تا آلبرتین را پیدا کند و به خانه بیاورد اما: آلبرتین گریخته.
هرچند راوی بسیار پریشان است و به شدت میخواهد که آلبرتین برگردد اما هنگامی که برای او تلگرام میفرستد زیاد خودش را مشتاق نشان نمیدهد.
به او میگوید چیزهایی برایش سفارش داده که خودش باید بیاید و سفارش آنها را کنسل کند!
اما راوی یک چیز را خوب میداد: او یقین دارد که حتی اگر آلبرتین برگردد، این موضوع هرگز به خوشبختی منجر نمیشود!
راوی میداند که «پیوندهای ما با هر کسی تنها در ذهن خود ما وجود دارد.» و میتوان این پیوندها را سست و نهایتا رها کرد.
اما شرایط به گونه دیگری پیش میرود.
در جلدهای قبل نشانههایی از یک مرگ وجود داد. نشانههایی که یک نوع غم پنهانی با خود همراه داشت.
در کتاب گریخته هنگامی که به راوی خبر میدهند آلبرتین از اسب افتاده و جان داده، یک غم آشکارا و دردی ناشناخته راوی را به مرز جنون میرساند.
حال دیگر همه چیز یادآور خاطره آلبرتین پیش چشم راوی است.
درباره جلد ششم از رمان هفت جلدی مارسل پروست
وجود آلبرتین و زندگی در کنار او همهچیز را دستخوش تغییر و تحول کرده بود.
مرگش نیز دوباره همین کار را با زندگی راوی کرد. راوی همچنان کنجکاوی خود را حفظ کرده و در پی کشف حقیقت در روابط بین آلبرتین و دختران دیگر است.
داریوش شایگان در کتاب فانوس جادویی زمان درباره کتاب اسیر مینویسد:
کتاب گریخته، بر مدار مبحث جدایی و تمامی احساسات مرتبط با آن، از یادآوری خاطرات و فعالیت بیوقفه حافظه تا فراموشی متعاقب آن، پیریزی شده است.
وقوع جدایی دو کیفیت متفاوت دارد، جدایی آغاز کتاب که راوی آن را متارکهای موقتی میپندارد، و جدایی ابدی و ناگزیری که به حکم مرگ ابطالناپذیر است و باید به گونهای با آن خو بگیرد.
اما راوی چطور میتواند آلبرتین را فراموش کند؟
از ابتدای کتاب شاهد این بودیم که ذهن راوی با کوچکترین چیزها به دریایی از خاطرات گذشته پرتاب میشد.
از نوشیدن چای با کلوچه مدلن گرفته تا خم شدن برای بستن بند کفش حافظه او را تحریک میکرد.
حال که همهچیز رنگ و بوی آلبرتین را دارد، راوی چگونه میتواند او را فراموش کند؟ مسیری که راوی در این جلد در پیش دارد از بهترین قسمتهای رمان است.
همچنین سوگواری برای آلبرتین و درد ناشناختهای که گریبانگیر راوی میشود این جلد از رمان در جستجوی زمان از دست رفته را – که کوتاهترین جلد رمان نیز میباشد – به دردناکترین جلد آن بدل میکند.
اما عنوان این جلد فقط به آلبرتین اشاره ندارد. راوی هم به نحوی گریخته است.
او در مسیر خود از دوران کودکی و اولین عشقها عبور کرد و سپس از درون زندگی اشرافی رد شد اما در سختترین مرحله دچار عشق آتشین شد و حال از این مرحله به دردناکترین شکل ممکن در حال عبور است.
درسهایی که راوی از بودن با آلبرتین و همچنین از مرگ آلبرتین یاد گرفت از چالشیترین بخشهای مسیر او بود.
مشخصات کتاب
- عنوان: در جستجوی زمان از دست رفته
- جلد ششم: گریخته
- نویسنده: مارسل پروست
- ترجمه: مهدی سحابی
- انتشارات: مرکز
- تعداد صفحات جلد ششم: ۳۶۷
- قیمت مجموعه ۷ جلدی – سال ۱۳۹۸: ۴۹۵۰۰۰ تومان
Thursday, 21 November , 2024