بیش از ده سال پیش، کتابی چاپ شد که در آن زمان تاکنون، زندگی میلیون ها نفر را درگرگون کرده است. داستان جولیان مونتل وکیل مشهوری که موفقیت مادی حیرت انگیزاش نقابی بود بر خلا عمیق درونش و پس از آشنایی با راهبی در ارتفاعات هیمالیا و یادگیری و اجرا اصول کنترل ذهن و … زندگی اش دگرگون شد.

کتاب مذکور ابتدا به تعداد اندکی چاپ شد اما به سرعت هیاهویی برپا کرد و دهان به دهان گشت این کتاب اکنون به هفتاد زبان منتشر شده و از پرفروش ترین کتاب های بین المللی است.

رابین شارما نویسنده شناخته شده در سطح بین المللی است که یکی از متخصصان پیشتاز در زمینه مدیریت و پیشرفت فردی است کتاب راهبی که فراری اش را فروخت بیش از ۵۵ کشور منتشر شده و به میلیون ها نفر کمک کرده اند تا بر خود کار کنند و زندگی فوق العاده برای خود بیافرینند .بهترین نسخه این کتاب با مترجمی فرنوش کرمی می باشد.

 

خلاصه داستان :

داستان این کتاب بر اساس مکالمه ی بین دو دوست نوشته شده. یک وکیل مشهور، پولدار و موفق که بعد از زنده به سر بردن از یک سکته ی قلبی، راه هندِستون رو پیش میگیره به امید سالم زندگی کردن. و در رشته کوه های هیمالیا روستایی به اسم شیوانا رو پیدا میکنه و زیر نظر اونها آموزش می بینه.

فصل یازدهم : ارزشمند ترین دارایی

زمان مثل آب که در کف دست میریزیم، از دستمون میره. باید اولویت ها رو شناسایی کرد، و بعد شهامت نه گفتن به چیزهایی که اولویت ما نیستن رو بدست آورد تا بشه بهترین استفاده رو از زمان ببریم.

فصل دوازدهم : هدف نهاییِ زندگی

هدف نهایی زندگی کمک کردن به دیگران و ارتقاء بخشیدن زندگی دیگران هست. که دقیقا همین مورد باعث ارتقاء یافتنِ زندگیِ خودِ ما میشه. بدون هیچ شکی با رشد بقیه ی افراد، ما هم رشد می کنیم. وقتی سطح فکری جامعه بالاتر میره، سطح فکری ما هم بالاتر میره.

فصل سیزدهم: در لحظه زندگی کن

این جمله خیلی ها رو به بیراهه برده. این جمله به معنای “در لحظه هر غلطی که می خواهی بکن” نیست. بلکه به معنای این هست که از مسیرِ رسیدن به اهداف هم لذت ببر. وگرنه زمانی که به اهداف می رسی، احساس خلاء به سراغت میاد. شکر گزارِ چیز هایی که داری باش، تا در مقابل احساس رضایتمندی کنی، هرگز خوشبختی رو فدای دستاورد ها نکن، زندانیِ گذشته نباش و معمار آینده باش.