«قول، قول است» عنوان کتابی هست که وین دایر نوشته و محمد رضا آل یاسین اون رو ترجمه کرده و انتشارات هامون هم چاپ اش کرده است.

داستان کتاب درباره دختری شانزده ساله به اسم ادواردا اوبارا بود، دختر نوجوانی که در سال ۱۹۷۰ به خاطر بیماری دیابت به اغما فرو رفت و آخرین گفت و شنودش با مادرش چنین بود:

مامی، قول بده هرگز مرا ترک نکنی

و مادرش پاسخ داد:

عزیزم مطمئن باش تو را ترک نمی کنم، قول می دهم و قول، قول است

مادرش بیش از ۳۵ سال پای قولش موند و با عشق و فداکاری از دخترش مراقبت کرد و هیچ وقت تنهاش نگذاشت.

در طول شبانه روز هر دو ساعت به او غذا می داد، تا اینکه در سن ۸۰ سالگی در سال ۲۰۰۸ فوت می کنه، در طی تمام این سال ها همیشه امیدوار بود دخترش از کما بیرون میاد، ادواردا هم ۵ سال بعد از فوت مادرش در سال ۲۰۱۲ در سن ۵۹ سالگی فوت می کنه.

بعد از خوندن کتاب که رفتم ببینم مادر و دختر در چه وضعیتی هستن خیلی حالم گرفته شد، دوست داشتم هر دو هنوز زنده بودن، چقدر این آدم ها توی این دنیا کم هستن، دوست داشتن و عشق واقعی یعنی همین ها، راستش من همیشه برای دوست داشتن ارزش ویژه ای تو زندگیم قائل بودم، حس می کردم دوست داشتن و محبت داشتن ارزش زیادی داره و هر کسی ارزش دوست داشتن ما رو نداره.

آدم باید محبت اش رو پای آدم هایی بریزه که این طوری دوستش داشته باشن، ارزش محبت و دوست داشتن هاتون رو بدونید و پای آدم هایی بریزید که ارزشش رو دارن، توصیه می کنم این کتاب رو حتما بخونید، خیلی دوست دارم درباره این کتاب بیشتر بنویسم ولی شاید برای معرفی این کتاب همین قدر کافی باشه و در مطالب دیگه ای از این داستان نقل کنم.