قصه های قرآنی _ سرگذشت حضرت سلیمان در قرآن

سلیمان فرزند حضرت داود علیه السلام، یکی از پیامبران بنی اسرائیل است. مطابق با آنچه در قرآن آمده، خداى تعالى علاوه بر مقام نبوت به او ملکى عظیم اعطا نمود، همچنین جن و طیر و باد را برایش مسخّر کرد و زبان مرغان را به وى آموخت.

 

حضرت سلیمان مطابق با معرفی قرآن از او، پیامبری است که هم دارای مقام نبوت و هم دارای حکومت بی ‎نظیر و بسیار وسیع است. نام آن حضرت هفده بار در قرآن در سوره های: بقره، نساء، انعام، انبیاء، نمل، سبا و ص آمده است.

 

در قرآن کریم موارد زیر در خصوص سرگذشت و داستان زندگی آن حضرت آمده است:

 

۱- آن جناب فرزند و وارث حضرت داود علیه السلام بود: «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ»؛ ما به داوود سلیمان را بخشیدیم (سوره ص، آیه ۳۰) – «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ»؛ سلیمان از داوود ارث برد (سوره نمل، آیه ۱۶)

 

۲- خداى تعالى ملکى عظیم به او داد، جن و طیر و باد را برایش مسخّر کرد و زبان مرغان را به وى آموخت. ذکر این چند نعمت در سوره انبیاء، آیه ۸۱، در سوره نمل، آیه ۱۶ تا ۱۸، در سوره سبا، آیه ۱۲ تا ۱۳ و در سوره ص، آیه ۳۵ تا ۳۹ آمده است. به عنوان نمونه آیه زیر از سوره نمل، علم او به زبان پرندگان را بیان می نماید:

 

وَ قالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتینا مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبینُ . (سوره نمل، آیه ۱۶)

و گفت: «اى مردم، ما زبان پرندگان را تعلیم یافته ‏ایم و از هر چیزى به ما داده شده است. راستى که این همان امتیاز آشکار است.»

۳- در سوره ص، آیه ۳۳ و ۳۴ به مساله انداختن جسد، بر روى تخت وى اشاره مى کند:

وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمانَ وَ أَلْقَیْنا عَلى‏ کُرْسِیِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ * قالَ رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ هَبْ لی‏ مُلْکاً لا یَنْبَغی‏ لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

 

و قطعاً سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدى بیفکندیم؛ پس به توبه باز آمد. * گفت: «پروردگارا، مرا ببخش و مُلکى به من ارزانى دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد، در حقیقت، تویى که خود بسیار بخشنده‏ اى.»

۴- مساله داورى آن حضرت در مساله افتادن گوسفند در زراعت:

 

«وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِى الحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ القَوْمِ وَ کُنّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدِینَ × فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَکُلّاً آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً»

 

و داود و سلیمان را یاد کن، هنگامى که درباره آن کشتزار که گوسفندان مردم شب هنگام در آن چریده بودند، داورى مى کردند و شاهد داورى آنان بودیم. * پس آن داورى را به سلیمان فهماندیم و به هر یک از آن دو حکمت و دانش عطا کردیم. (سوره انبیاء، آیات ۷۸- ۷۹)

۵- داستان مورچه، که در سوره نمل، آیه ۱۸ و ۱۹ آمده است:

حَتَّى إِذا أَتَوْا عَلى‏ وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَهٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ * فَتَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنی‏ أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی‏ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى‏ والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنی‏ بِرَحْمَتِکَ فی‏ عِبادِکَ الصَّالِحینَ

 

تا آنگاه که به وادى مورچگان رسیدند. مورچه‏اى [به زبان خویش‏] گفت: «اى مورچگان، به خانه ‏هایتان داخل شوید، مبادا سلیمان و سپاهیانش -ندیده و ندانسته- شما را پایمال کنند.»

[سلیمان‏] از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت: «پروردگارا، در دلم افکن تا نعمتى را که به من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى سپاس بگزارم، و به کار شایسته‏اى که آن را مى‏پسندى بپردازم، و مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته‏ات داخل کن.»

۶- داستان هدهد و ملکه سبأ که در همین سوره نمل، آیات ۲۰ تا ۴۴ آمده.

 

۷- آیه مربوط به کیفیت درگذشت آن حضرت که در سوره سبا آیه ۱۴ واقع شده است:

 

فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى‏ مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّهُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَشق الْجِنُّشق صنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهین‏

 

پس چون مرگ را بر او مقرر داشتیم، جز جنبنده‏ اى خاکى [=موریانه‏] که عصاى او را [به تدریج‏] مى‏ خورد، [آدمیان را] از مرگ او آگاه نگردانید؛ پس چون [سلیمان‏] فرو افتاد براى جنّیان روشن گردید که اگر غیب مى‏ دانستند، در آن عذاب خفّت‏ آور [باقى‏] نمى ‏ماندند.

ستایش قرآن از حضرت سلیمان

در آیه ۳۰ سوره ص آن حضرت را بهترین بنده خوانده و اوابش نامیده است:

«وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ نِعْمَ العَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ»:

و به داود سلیمان را بخشیدم که نیک بنده اى است و بسیار به سوى خدا توبه مى کند. (سوره ص، آیه ۳۰)

در سوره انبیاءو سوره نمل آن حضرت را به علم و حکمتش ستوده است:

 

«وَلَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِى فَضَّلَنا عَلى کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ المُؤْمِنِینَ»: و به راستى به داود و سلیمان دانشى عطا کردیم، و آن دو گفتند: ستایش خدایى را که ما را بر بسیارى از بندگان باایمانش برترى داده است. (سوره نمل، آیه ۱۵)
فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَ کُلًّا آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً. (سوره انبیاء، آیه ۷۹)

 

پس آن [داورى‏] را به سلیمان فهماندیم، و به هر یک [از آن دو] حکمت و دانش عطا کردیم‏

 

در آیه ۲۵ سوره ص آن حضرت به حسن عاقبت و مقام والا نزد خداوند ستوده شده است:

 

«وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ» (سوره ص، آیه ۲۵)

 

برای او نزد ما قرب و منزلتی بلند و بازگشتی نیکوست

اخلاق و فضائل و ویژگی های حضرت سلیمان علیه السلام

 

مطابق با روایات حضرت سلیمان با این که پیامبری عالی قدر، صاحب قدرت و پادشاهى بود، اما لباسى از مو مى پوشید، و چون تاریکى شب همه جا را فرامى گرفت، دست ها را به گردن خود مى بست و تا صبح از (ترس خدا) گریست، و غذایش را از فروش حصیر و بوریایى که با دست خود مى بافت، تهیه مى نمود و اگر درخواست قدرت از خدا کرد، صرفا براى غلبه بر پادشاهان کافر بود، و گفته شده که منظور از «طلب قدرت» قناعت بوده است.[۷]

 

از ویژگی های حضرت سلیمان شکر گذاری در برابر نعمت های الهی بود. چنان که از خداوند توفیق شکرگزارى را درخواست می نمود:«رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ». (سوره احقاف، آیه ۱۵) و نعمت ها را وسیله ى آزمایش خویش برای سنجش شکرگذاری یا کفرانش مى دانست: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ». (سوره نمل، آیه ۴۰) [۸]