زندگینامه آقا سیّد علی قاضی

آغاز تحصیلات

سیّد علی قاضی از همان ابتدای جوانی تحصیلات خود را نزد پدر بزرگوارش سیّد حسین قاضی و نیز در نزد میرزا موسوی تبریزی و میرزا محمّد علی قراچه داغی آغاز نمود.

پدر به علم تفسیر علاقه و رغبت خاصّی داشت؛ چنان که خود میرزا علی تصریح می کند که تفسیر کشّاف را نزد ایشان خوانده است. همچنین ادبیّات عربی و فارسی را نزد شاعر نامی و دانشمند معروف، میرزا محمّد تقی تبریزی، متخلّص به «نیّره» خواند و از ایشان اشعار بسیاری به عربی و فارسی نقل می کرد.

سیّد علی در سال ۱۳۰۸ ه . ق، با آتشی از شوق و عشق برای زیارت امام العارفین علی علیه السلام همراه با کاروانی که به نجف اشرف مشرّف می شد، به این دیار وارد شدند و تحت تربیت مرحوم آیه الحق آقای سیّد احمد کربلایی تهرانی رحمه الله قرار گرفتند و با مراقبت ایشان طیّ طریق می نمودند. بدین گونه تا آخر عمر نیز نجف اشرف را موطن اصلی خویش قرار دادند.

کسب درجه اجتهاد

آیه اللّه قاضی رحمه الله پس از اقامت در نجف اشرف، تحصیلات حوزوی خود را نزد اساتیدی چون فاضل شربیانی، شیخ محمّد دامغانی، آقای شریعت و ملّا آخوند خراسانی ادامه دادند و سرانجام، تلاشهای خستگی ناپذیرشان در راه کسب کمال و دانش در سنّ ۲۷ سالگی به ثمر نشست و در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد نائل آمدند.

اساتید عرفان

جوهره حرکت معنوی و سلوک عرفانی آیه اللّه قاضی بر گرفته از پدر بزرگوارشان مرحوم سیّد حسین قاضی بود؛ زیرا ایشان از سنّ نوجوانی تحت تربیت والد ارجمندشان بودند و بعد از ورود به نجف، نزد آیه اللّه شیخ محمّد بهاری و آیه اللّه سیّد احمد کربلایی معروف به «واحدالعین» که هر دو از شاگردان مبرّز مرحوم ملّاحسینقلی همدانی رحمه الله بودند، به کسب مکارم اخلاقی و عرفانی پرداخت.

وی آن چنان شیفته اساتیدش بود که می فرمود: «چنانچه کسی که طالب راه و سالک طریق الهی باشد، اگر برای پیدا کردن استاد این راه، نصف عمر خود را در جستجو و تفحّص بگذراند تا پیدا نماید، ارزش دارد. کسی که به استاد رسید، نصف راه را طیّ کرده است.»

جامعیّت علمی

جناب آقای حاج سیّد هاشم حدّاد از شاگردان برجسته مکتب عرفانی ایشان بوده است که می فرماید: «مرحوم آقای قاضی یک عالمی بود که از جهت فقاهت بی نظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث و از جهت تفسیر و علوم قرآنی هم بی نظیر بود. همچنین از جهت ادبیّات عرب، لغت و فصاحت بی نظیر بود؛ حتّی از جهت تجوید و قرائت قرآن. در مجالس فاتحه ای که احیانا حضور پیدا می نمود، کم تر قاری قرآن بود که جرأت خواندن در حضور ایشان را داشته باشد؛ چرا که اشکالهای تجویدی و نحوه قرائت آنها را می گفت.»

شاگردان

آیه اللّه قاضی رحمه الله سه دوره، اخلاق و عرفان اسلامی را با کلام نافذ و عقل صالح خویش تدریس نمودند و در هر دوره شاگردانی پرورش دادند که هر کدام، از بزرگان وادی عرفان و اخلاق محسوب می شوند. تعدادی از آنان عبارت اند از: آیه اللّه شیخ محمّد تقی آملی، آیه اللّه سیّد محمّد حسین طباطبایی، آیه اللّه سیّد محمّد حسن طباطبایی، آیه اللّه محمّد تقی بهجت فومنی و حاج سیّد هاشم حدّاد.

عرفان و تنعمات مادّی

آیه اللّه قاضی رحمه الله انسانی بسیار بزرگ، وارسته و عارفی بی بدیل بودند و می فرمودند: «دنیایتان را داشته باشید؛ همسر، فرزندان و تنعّمات مادی خدادادی باشند و در همین زندگی طبیعی و عادی سیر و حرکت به سوی خدا و معنویّت هم وجود داشته باشد. این است مشرب نمونه عرفانی.»

ایشان از این رو ظاهری بسیار مرتّب و تمیز داشتند؛ موها و دستهایشان را حنا می زدند، به تمیزی کفش خیلی اهمیّت می دادند و عطر و بوی خوش استعمال می نمودند و این گونه بودن هنر می خواهد؛ اینکه انسان از لحاظ معنوی در آن عوالم عرفانی باشد و آن چنان شهودات و تجلیّات توحیدی برایش منکشف باشد و باز به عالم کثرت که می رسد، زندگی طبیعی و عادی خود را داشته باشد و بر آن تأکید نماید.

ویژگیهای عرفانی

  1. خودسازی

آیه اللّه قاضی رحمه الله در نهایت فقر به سر می برد؛ به طوری که توان پرداخت اجاره خانه را نداشت. روزی در نجف اشرف صاحب خانه وسایل و اثاث ایشان را بیرون ریخته بود. آقای قاضی مجبور شد با خانواده اش به کوفه برود. در مسجد کوفه، یک بالاخانه ای بود که برای افراد غریب ساخته بودند. ایشان در آنجا سکونت گزیدند. علاّمه طباطبایی رحمه الله می فرمودند: «به مسجد کوفه رفتم. دیدم مرحوم قاضی و همه خانواده اش تب کرده اند و مریض هستند. هنگام نماز شد. علی آقا قاضی طبق معمول در اوّل وقت به نماز ایستاد و بعد از نماز عشاء آن چنان با توجّه کامل آیه شریفه «آمَنَ الرَّسُولُ» را تلاوت می فرمود که مثل آنکه اصلاً هیچ مشکلی پیش نیامده است. با آرامش وصف ناپذیر و شگفت انگیز به ذکر دعا مشغول بود.»

آری، در چشم عارفان، همه حوادث تلخ و شیرین معامله است با حضرت دوست، با این زمزمه روحانی:

در بلا هم می کشم لذّات اومات اویم مات اویم مات او

و این محو و مات در یار شدن است که سبب می شود وقتی آقای قاضی جلوی منزلشان می رسند و اسباب و اثاثیه شان را می بینند که صاحبخانه در کوچه ریخته، می فرمایند: «خدا گمان کرده که ما هم آدمیم که با ما چنین معامله می کند.»

تنگی معیشت و فقر در بعضی از مقاطع زندگی، آن چنان آقای قاضی و خانواده اش را تحت فشار قرار می دهد که بعضی از کتابهایشان را می فروشند تا از پول آن امرار معاش کنند؛ تحمل این مشکلات است که افرادی چون قاضی را می سازد.

چون تیر عشق جا به کمان بلا کنداوّل نشست بر دل اهل ولا کند

در حیرت اند خیره سران از چه عشق دوستاحباب را به بلند بلا مبتلا کند

  1. نشانه های تشرّف

امام مهدی علیه السلام محور عالم هستی و قطب قلوب عارفان است؛ او که زمزمه عاشقان در رهش چنین است:

سویدای دل من تا قیامتمباد از شور سودای تو خالی

ما حقیقتا از تشرّفات آقای قاضی به محضر امام زمان علیه السلام ، خبر نداریم؛ امّا گویی اُنس و قرابتی نزدیک با حضرت داشتند و درباره زندگی مهدی موعود علیه السلام می فرمودند: «عَیْشَهً طَبیعَهً» یعنی زندگی عادی و طبیعی، مانند سایر انسانها دارند و وقتی پسر ایشان از محضرشان می پرسند که چگونه می شود؟ می فرمایند: «بیش تر از این از من نپرسید.»

آقا سیّد هاشم حدّاد می فرمودند: «آقای قاضی در قیام و قعود و در تغییر از حالتی به حالت دیگر خیلی می فرمودند: یا صاحب الزّمان! و یک بار وقتی از ایشان پرسیدم: آیا شما خدمت حضرت ولیّ عصر ـ ارواحنا فداه ـ شرف یاب شده اید؟ فرمودند: کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اوّلین نظر نگاهش به آقا امام زمان ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف ـ نیفتد.»

دیده را فایده آن است که دلبر بیندور نبیند چه بود فایده بینایی را

  1. روح لطیف

آیه اللّه سیّد عبد الکریم رضوی کشمیری رحمه الله می فرمود: «آقای قاضی تمام مکاشفه بود و در اواخر عمرش، بسیار لطیف و رقیق شده بود و با دیدن آب به یاد امام حسین علیه السلام افتاده، می گریست.»

  1. دعای اثر بخش

آیه اللّه سیّد عبّاس حسینی کاشانی نقل نموده اند:

«روزی در محضر مرحوم آقای قاضی نشسته بودیم که ناگهان شخصی با عجله و ناراحتی بسیار، خود را به مجلس ایشان رسانید و با نگرانی بسیار گفت: همسرم در حال احتضار است و نزدیک است بمیرد. اگر او بمیرد، من هیچ کس را ندارم. خواهش می کنم دعایی بفرمایید حالش خوب شود و از مرگ نجات یابد.

آقای قاضی پس از گوش دادن به حرفهای آن شخص، به آرامی و نزدیک گوش او فرمود: چرا با حالت جنب به اینجا آمده ای؟ برو اوّل غسل کن! دوباره به اینجا بیا تا دعا کنم. مرد عرب در حالی که از تعجّب حیرت زده شده بود، با عجله بلند شد و به منزلش رفت و پس از مدّتی باز گشت و در مقابل آقای قاضی مؤدّبانه نشست.

مرحوم قاضی دو انگشت سبّابه اش را به دو شقیقه پیشانی آن مرد گذاشت و به قرائت دعا مشغول شد و در این مدّت مدام اشک چشمانش بر محاسن سفیدش می ریخت. طولی نکشید که دعا تمام شد و مرد عرب به منزلش رفت. من دیگر او را ظاهری بسیار مرتّب و تمیز داشتند؛ موها و دستهایشان را حنا می زدند، به تمیزی کفش خیلی اهمیّت می دادند و عطر و بوی خوش استعمال می نمودند.

ندیدم تا اینکه چند روز بعد در صحن حرم مطهّر او را ملاقات نمودم و از نتیجه دعا پرسیدم. او گفت: وقتی به منزل رسیدم، دیدم همسرم سالم و تندرست بیدار شده و از خطر مرگ رهایی یافته و مشغول امورات منزل است.»

  1. طیّ الأرض

علامه بزرگوار سید محمدحسین طباطبایی رحمه الله فرمودند:

«مرحوم قاضی همیشه در ایام زیارتی، از نجف اشرف به کربلا مشرف می شدند. هیچ گاه کسی ندید که او سوار ماشین شود و از این سرّ احدی مطلع نشد، جز یک نفر از کسبه بازار ساعت (بازار بزرگ) که به مشهد مقدس مشرف شده بود و مرحوم قاضی را در آنجا دیده بود و از ایشان اصلاح امر در گذرنامه خود را خواسته بود و ایشان هم اصلاح کرده بودند. آن مرد به نجف آمد، افشا کرد که من آقای قاضی را در مشهد دیدم. مرحوم قاضی خیلی عصبانی شدند و گفتند: همه می دانند که من در نجف بوده ام و مسافرتی نکرده .

 

ارتحال

سرانجام آیه الحق، مرحوم میرزا سیّد علی قاضی، پس از سالهاتدریس معارف عرفانی و تربیت شاگردانی الهی، در روز دوشنبه چهارم ماه ربیع الاول سال ۱۳۶۶ ه . ق مطابق با هفتم بهمن ماه ۱۳۲۴ ه . ش در نجف اشرف وفات یافتند و از این دنیای فانی رخت بربستند و در وادی السّلام نزد پدر گران قدرشان مدفون گردیدند. مدّت عمر شریف ایشان هشتاد و سه سال بود. روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد!

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخنمن خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود