بندگى خدا، اساسى ترین مسئله ى زندگى

 

بندگى خدا و بنده ى او بودن، مسأله اى نیست که انسان بتواند به آسانى از کنار آن بگذرد و با خود بگوید چیز مهمى نیست و مى توانم از آن صرف نظر کنم و با نادیده گرفتن آن اتفاقى نخواهد افتاد و خطرى مرا تهدید نمى کند.

بندگى خدا امرى دنیوى چون: تجارت، صنعت، کشاورزى و…نیست که انسان به راحتى بتواند از سود و نفع آن چشم پوشى کند یا زیان و ضرر آن را تحمل نماید.

بندگى خدا مسأله اى است که به خوشبختى و بدبختى دنیا و آخرت انسان مرتبط است.

امور دنیوى چون سودشان همیشگى نیست و زیانشان نیز قابل جبران است، انسان مى تواند در برخورد با آن ها هرگونه که دوست داشته باشد برخورد کند و به آن ها چندان اهمیت ندهد و با خود بگوید اگر دچار ضرر و زیانى هم شدم قابل جبران است؛

پس شایسته نیست تمامى ذکر و فکر را متوجه آن کنم؛ اما وقتى مسأله ى خوشبختى دنیا و آخرت مطرح است، هیچ عاقلى به خود اجازه نمى دهد نسبت به آن بى توجه باشد و به آسانى از کنار آن بگذرد و آن را هم چون امرى دنیوى تلقى کند.

فرد عاقل چاره اى جز این نمى بیند که به کتاب خدا مراجعه کند و برنامه ى زندگى اش رااز آن بگیرد.

 

 

بنده ى خدا و دنیاى پس از مرگش

در همان حالت هاى جان دادن و کمى قبل از آن، فرشتگان خدا نزد انسان مى آیند تا جانش را به امر خدا بگیرند.

آن ها در نهایت احترام و اکرام به خدمت بنده ى خدا مى رسند. بنده ى خدا، در آن لحظات جان دادن تا آغاز روز قیامت که به آن عالم »برزخ« گفته مى شود، در یکى از این دو حالت به سر مى برد:

۱٫ اگر از »مسلمانان درجه اول« و به تعبیر قرآن »سابقین« یا »مقرّبین« است، از هر تهدید و آفت و بلایى در عالم »برزخ« مصون و محفوظ است و متناسب با درجه و مقامى که نتیجه ى اعمالى است که در دنیا انجام داده است، به خوشى و خوشبختى دست مى یابد و باغى از باغ هاى بهشت در اختیار او قرار داده مى شود.

خداوند حالت و وضعیت او را این گونه توصیف مى کند:

»فَأَمَّا إنْ کانَ مِنْ الْمُقَرَّبینَ فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّهُ نَعیمٍ«(۶)

۲٫ اگر از »مسلمانان درجه دوم« و به تعبیر قرآن »اصحاب الیمین« یا »اصحاب المیمنه« و یا »مقتصدین« باشد، اگر چه درجه اش به درجه و مقام گروه نخست نمى رسد و جزا و پاداش او کمتر از آنان است؛ اما حداقل پاداشى که نصیبش مى شود این است که در عالم برزخ هیچ آفت و بلا و رنج و مشکلى او را تهدید نمى کند:
»وَ أَمَّا إنْ کانَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمینِ فَسَلمٌ لَکَ مِنْ أَصْحبِ الْیَمینِ«(۷)
آن چه بیان شد حال و وضعیت انسان مسلمان در عالم »برزخ« بود؛ اما حال و وضعیت او در روز »قیامت« چگونه است؟
در روز قیامت و در همان لحظه ى زنده شدن و بیرون آمدن از قبر، تنها چیزى که با آن مواجه مى شود، نعمت و احترام و اکرام است.
او هدف از زنده شدنش را مى داند و این را هم مى داند که قرار است چه چیزهایى اتفاق بیفتد؛

پس با سرافرازى و روسفیدى پیش به سوى دادگاه خداوند مى رود و این در حالى است که دیگرانى که – از این روز غافل بوده و- خود را براى آن آماده نکرده بودند، در نهایت ترس و وحشت به سر مى برند.

او با خیالى آسوده و با دلى مطمئن به سوى صاحب خود مى رود و نامه ى اعمالش به دست راستش داده مى شود و با خوشحالى وصف ناپذیر فریاد مى زند و به اطرافیانش مى گوید: بیایید و به نامه ى اعمالم بنگرید.

او در نامه ى اعمالش چیزى ندارد که از آن شرمنده و ناراضى باشد؛ پس فریاد مى زند: بیایید و به نامه ى اعمالم بنگرید.

بیایید تا برایتان بخوانم. بیایید و به آن بنگرید که مملوّ از ایمان و اعمال صالح است. بعد از این مرحله، از او سؤال و جواب هایى بسیار آسان خواهد شد و دادگاهى او به این سادگى به اتمام مى رسد و به طرف بهشت به راه مى افتد؛ بهشتى که وصفش را تنها خدا مى داند و بس.

 

 

ولى اگر بخواهیم آن را وصف کنیم مى گوییم: در بهشت، حداقل از دو عیبى که در زندگى دنیا مطرح است، خبرى نیست. در آن جا نه غم و اندوهى هست و نه ترسى.

در بهشت غم و اندوه نیست؛ زیرا آن چه انسان آرزو کند برایش آماده مى شود: »لَهُمْ فِیها مایَشاءُونَ«(۸) پس دیگر جاى غم و اندوه نیست و هر چه به او داده شود، همیشگى و جاودانه است و از او گرفته نمى شود: »خالِدِینَ…« پس جایى براى ترس هم نمى ماند.

علاوه بر استفاده از انواع خوردنى ها و نوشیدنى ها و علاوه بر تنوع در پوشیدنى و مسکن و چیزهاى دیگرى از این قبیل که تنها خدا مى داند، نعمت معنوى »ملاقات خداوند متعال« به او بخشیده مى شود و بعد از همه ى این نعمت ها »رضایت و خوشنودى خداوند« نصیب حالش مى گردد:

»وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ«(۹) »رضایت و خشنودى خداوند متعال – از تمامى آن نعمت ها- بزرگتر است«. کم و کیف این رضایت و خوشنودى را تنها خدا خود مى داند.
این جزا و پاداش انسانى است که در زندگى دنیا مسیر بندگى خدا را در پیش گرفته است.
آرى، زندگى و حیات بنده ى خدا این گونه است؛ در دنیا، به تعبیر قرآن، در »حیات طیبه« به سر مى برد؛ حیاتى که در آن نه از غم و اندوه خبرى هست و نه از ترس؛ هنگام مرگ نیز تا روز قیامت )در دنیاى برزخ( حیاتى با آن همه خوشى و سعادتى که بیان شد، و در روز قیامت نیز بهشت با تمام نعمت هایش و بزرگ تر و مهم تر از آن رضایت و خشنودى خداوند متعال.
این است نتیجه ى بندگى خدا و مسلمان زیستن!