ذکری برای تقرب (الله)

بسم الله

اسم مبارک “الله” چهار حرفست و اگر کسی بر آن واقف شود به حقیقت، همه ی اشیاء را می شناسد؛ چرا که آنها از او و با او به سوی او و صادر شده و از او می باشند، پس هر گاه همزه را انداختی باقی می ماند “لله” که اشاره است به “وَ لله کُلُّ شَیءٍ” یعنی همه چیز از اوست و اگر لام را انداختی و الف را گذاردی “اله” می شود که اشاره دارد به “وَ هُوَ اِلهُ کُلُّ شَیءٍ” هر چیزی به او موجود است.

اگر لام و الف را انداختی “له” می شود، “وَ لَهُ کُلُّ شَیءٍ” بازگشت هر چیزی به سوی اوست، اگر لام از کلمه “له” انداخته شود “هُ” باقی می ماند و “هو” لفظی است که دلالت دارد بر سرچشمه عزّت حضرت احدیت و لفظ “هو” مرکّب است از دو حرف “هاء” و “واو”. لفظ “هاء”، اصل است نسبت به “واو” چون “واو” از اشباع ضمّه ی “هاء” پیدا شده، پس در واقع “هو” یک حرف است و دلالت دارد بر وحدت حضرت احدیت.

“الله” اسم ذات خداوند و در برگیرنده جمیع صفات کمال و جامل و جلال اوست.
خواصّ اسم اعظم خدا در سه اسم گذاشته شده که آن “بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ” می باشد و خاصّیت اسم اعظم، در ولایت امیرالمومنین(ع) است.
“الله” اسم جامع و بزرگ و با عظمت حضرت واجب الوجود، جلّ و علا می باشد.
امیرالمومنین (ع) در تفسیر کلمه ی “الله” می فرماید: “اللهُ اِسمٌ مِن اَعظَمِ اَسماءِ عَزَّ وَ جَلَّ لاینبَغی یسَمّی بِهِ غَیرُهُ”

ترجمه: “الله” اسم اعظم الهی است که شایسته نیست احدی خود را به این نام بخواند.

 

 

تشکر از خدا

خداوند فرمود: لئن شکرتم لازیدنّکم و لئن کفرتم انّ عذابی لشدید؛ اگر شکر کردید برای شما زیاد می کنم و اگر کفران کردید همانا عذابم سخت است. شکر هر چیزی مناسب خود آن چیز است. شکر پول کمک کردن و انفاق به فقیر است، شکر علم تعلیم دادن است، شکر قدرت گرفتن دست ضعیف است. اینها شکر نعمتند. شکر منعم، یعنی خدا را عبادت کنیم چون سزاوار عبادت شدن است نه برای اینکه به ما نعمت داده است.
سلام کردن، نماز، روزه، زکات و همه ی عبادات تشکر از عطاهای خداست. با تشکر هم نعمت زیاد می شود وهم فرد شاکر دوست خدا می شود.
هر جا که به نعمتی پی بردی و بر تو آشکار شد صلوات بفرست و شکرش را به جابیاور.

 

 

دل مومن منزل خداوند

عارف واصل حاج آقای دولابی فرمودند:
مؤمن نزد خداوند شریف است و یک موی او را در قبال همه ی زمین و آسمان نمی دهد.
چگونه است که مؤمن نز خداوند شریف می شود؟ مؤمن در راه حق و سیر به سوی مقام مطلق الهی یک هدف دارد که آن تقرب به خداوند رحیم است.
قرب یعنی نزدیکی، آنقدر نزدیک که با آن مطلق رحمانی یکی شود.

مؤمن آنقدر به خداوند نزدیک می شود که در نهایت با خداوند یکی می شود و روح مجرد می گردد و میان او و خداوند هیچ باقی نمی ماند و جمالی را جز جمال حق مشاهده نمی کند.

آنگاه است که نور مطلق می شود که عالم را روشن می کند. نوری که در چهره ی مؤمنان مشاهده می شود نور الهی است که از این نزدیکی به آنها رسیده است.

مگر نه اینکه گِلی که با گُل خوش بو همنشین شد خوش بو شد و از بوی آن گُل هم به او رسید. مؤمن اینگونه است.
کسی که نور خدا را بگیرد نزد خداوند عزیز می شود و محبت خداوند به او بسیار زیاد می شود تا آنجا که خود خداوند فرمودند من عاشق بنده ام می شوم.

اگر خداوند را می خواهید بجویید در زمین و آسمان نیابید که پیدا نمی شود چون خود رحمانش فرمودند:

زمین و آسمان وسعت مرا ندارد دل مؤمن جایگاه من است.