منتخبی از جملات نیچه
هرگاه که دردمندی را هنگام درد کشیدن دیده ام، از شرم اش شرمسار شده ام، زیرا به یاری برخاستن من غرور اش را پایمال کرده است.
نیچه
آن را که پارسایی کاری است دشوار، می باید از آن بر حذر داشت تا که پارسایی او را راه دوزخ نشود؛ یعنی، راه پلیدی و آلودگی روان.
نیچه
رنجور را چشم بر گرفتن از رنج خویش و به فراموشی سپردن خویش لذتی مستانه است.
نیچه
خرد می گوید: هر که گرسنه ای را سیر کند، روان خویش را تازه می کند.
نیچه
دوست می دارم آن را که پیشاپیش کردار اش کلام زرین می گستراند و همواره بیش از آن چه نوید می دهد به جای می آورد.
نیچه
به راستی، انسان رودی است آلوده؛ دریا باید بود تا رودی آلوده را پذیرا شد و ناپاکی را نپذیرفت.
نیچه
مرد بزرگوار هرگز کسی را شرمسار نمی کند و خود از دیدار دردمندان شرمسار نمی شود.
نیچه
از آنجا که بد آموخته اند و بهترین چیز را نیاموخته اند و همه چیز را بسی زود و بسی شتابناک آموخته اند؛ آنان از آن جا که بد خورده اند، معده شان آشوب شده است.
نیچه
خوش ترین شرارت و هنر نزدِ من همین است که خاموشی ام آموخته است با خاموش ماندن خود را فاش نکند.
نیچه
آن که در شناخت سرچشمه های کهن استاد شده است، سرانجام به جست و جوی چشمه های آینده و سرچشمه های تازه بر می خیزد.
نیچه
Thursday, 3 October , 2024