شما باید برای شکوفا کردن استعداد خود وارد تاریکی شوید. وقتی ما هر احساس یا انگیزه ای را سرکوب می کنیم، قطب مخالف آن را نیز سرکوب می کنیم. اگر ما زشتی خود را انکار کنیم، از زیبایی خود کم می کنیم.

اگر ترس خود را انکار کنیم، از شجاعت خود کم می کنیم. اگر طمع خود را انکار کنیم، از بخشش خود می کاهیم. اندازه کامل ما بیشتر از چیزی است که حتی بتوانیم آن را تصور کنیم»

برگرفته از نیمه تاریک دنبال کنندگان نور، می ۱۹۹۸

دبی فورد، در پرفروش ترین روزنامه نیویورک تایمز، به بررسی فرآیند شگفت انگیز طرح می پردازد – جایی که ما ویژگی های ناخواسته خود را به دیگران منتقل می کنیم – و نشان می دهیم که چگونه تاریک ترین تمایلات ما، وقتی که در بر گرفته می شوند، می توانند برای تغذیه رویاهای ما استفاده شوند.

شما می توانید به معنی واقعی کلمه احساس کنید که شانه هایتان و میزان عصبانیت شما بعد از انجام تمرین های انتقالی در پایان هر فصل کم شده است. این سفر شجاعانه را در نیمه تاریک خود انجام داده و کلید پذیرش خود را پیدا کنید.

چه چیزی را از خود پنهان می کنید؟
چرا در برابر خودخواهی یک دوست، تنبلی یک همکار، تکبر یکی از اعضای خانواده – یا حتی بی ادبی یک غریبه عصبانی می شویم؟ چرا چیزهای مشابه قدیمی برای ما به راحتی و به شدت اتفاق می افتد؟

دبی فورد میگوید که عبارت «چیزهای مشابه قدیمی» ما سرنخ هایی به نیمه های تاریک ما هستند – و سرنخ هایی به احساسات و رفتارهایی که ما در درون خود بیشترین ترس را از آن ها داریم.

برخى عبارات کلیدى کتاب:
ما در رویدادهای زندگی خود نقشی نداریم اما در اینکه چگونه آن‌ها را تعبیر کنیم مؤثر هستیم.
عقیده ما نسبت به خودمان از همه مهم‌تر است. اگر درباره زندگی خود احساس خوبی داشته باشیم به ندرت به گفته‌های دیگران اهمیت می‌دهیم.
ما گمان می‌کنیم که نسبت به دنیا خشمناک هستیم و برای برآورده شدن آرزوهایمان می‌خواهیم جهان را دگرگون کنیم؛ اما این ما هستیم که به تغییر و تحول نیازمندیم.
ما از خود خشمگین هستیم چون پشتکار نداریم، نیروی الهی درونمان را محترم نمی‌شماریم و به خودمان اجازه نمی‌دهیم تا خود را آن‌گونه که حقیقتاً می‌خواهیم ابراز کنیم.
زمانی می‌توانیم توان مورد نیاز را پیدا کنیم که تمایلمان برای دگرگونی قوی‌تر از تمایلمان برای «مانند گذشته بودن» باشد و این در حالی است که همواره تقصیر مشکلات را به گردن دیگران انداختن ساده‌ترین راه به نظر می‌رسد.
برای برخی گذشته چنان دردناک است که معتقد هستند تنها راه تحمل کردن آن سرزنش و انکار است؛ اما اگر خواستار دگرگونی اکنون هستید باید گذشته خود را بپذیرید؛ اگر مایل هستید که رؤیاهایتان را متجلی سازید باید برای هر چه در جهان شما روی می‌دهد خود را مسئول بدانید.
ما هیچ‌گاه اعتقادات اصلی خود را بررسی نمی‌کنیم که ببینیم آیا آن‌ها را آگاهانه برگزیده‌ایم یا نه!
آیا مسائل شما متعلق به خودتان است یا آن‌ها را از نسل پیش به ارث برده‌اید؟ آیا گرفتار الگوی خانوادگی شده‌اید؟
هدف من درهم شکستن واکنش‌های خود به خودی و ارتقا آگاهی‌ام است تا بتوانم از گذشته‌ام رها شوم.
هیچ رویدادی به خودی خود دردناک نیست؛ نکته مهم چگونگی نگرش به آن است.
برای دستیابی به خرد و رهایی از گذشته باید مسئولیت تمامی رویدادهای زندگی‌تان را بپذیرید.
بازنگری گذشته؛ شاید این کار توانکاه باشد اما بخش اصلی و مهمی از روند تکامل است. گذشته موهبتی است که ما را هدایت می‌کند و آموزش می‌دهد و همراه با پیام‌های منفی، پیام‌های مثبت بسیاری در بردارد.

اثر: “دبى فورد”