سخنان و پند های حاج اسماعیل دولابی

 

وقتی کسی را همه طرد کردند آن وقت خدا او را پناه می دهد و می گوید خودم تو را می خواهم

کل ذنبک مغفور سوی الاعراض عنی … ادن منی ، ادن منی ، *ادن منی

همه گناهانت جز رو گرداندن از من بخشیده شده است . به من نزدیک شو ، به من نزدیک شو ، به من نزدیک شو

 

**************************************************

 

آن قدر حق تعالی با ما مدارا کرد که حتی کأنی لا ذنب لی ، گویا ما اصلا گناه انجام نداده ایم ، بلکه والاتر ، آن قدر به ما لطف و محبت فرمود که گویا ما به او لطف و منّت داریم کأنّ لی التطوّل علیک و آن قدر مدارا کرد که گویا ما آمریم و او مأمور ، ما دستور می دهیم و او اجرا می کند . ادعونی استجب لکم .

 

**************************************************

 

اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری به تو بگوید نگران نباش و غصه بدهی هایت را نخور ، خیالت راحت باشد ، من هستم . ببین این حرف او چه قدر به تو آرامش می بخشد و راحت می شوی . خدای مهربان که غنی و توانا است به تو گفته است الیس الله بکاف عبده : آیا خداوند برای کفایت امور بنده اش بس نیست ؟ یعنی حف سخن خدا چه قدر انسان را راحت می کند و به او آرامش می بخشد . لذاست که فرمود : الا بذکر الله تطمئن القلوب : دل ها با یاد خدا آرامش می یابند.

 

**************************************************

 

جوانی که از کودکی پدرش را بسیار اذیت کرده بود بعد از این که بزرگ شد و ازدواج کرد به یاد اذیت هایی که به پدرش کرده بود و خوبی هایی که پدر به او کرده بود افتاد. نزد پدر رفت و به او گفت: من شما را خیلی اذیت کرده ام، و شما محبت های زیادی در حق من کرده اید، مرا حلال کنید. پدر هم به او گفت حلالت کردم. مدتی بعد جوان به یاد سیلی ای افتاد که روزی پدرش به او زده بود و او به خاطر کودکی از پدر رنجیده شده و کینه*ی او را به دل گرفته بود، اما امروز می فهمید که آن سیلی او را از چه انحراف و خطر بزرگی حفظ کرد. لذا نزد پدر رفت و به او گفت: پدر جان، همه ی خوبی هایی که تا به حال به من کرده ای یک طرف و آن سیلی که آن روز به من زدی یک طرف، امروز می فهمم که آن سیلی از همه محبت های دیگری که به من کرده ای بالاتر است و به خاطر آن از شما سپاسگزارم.
روزی که فهم انسان باز شود خواهد دید که ابتلائات و گرفتاری هایی که خدا برای او پیش آورده است چه خیرهایی برای او داشته و خداوند از رهگذر آن ها محبتی به او کرده که در خوشی ها و نعمت ها چنان محبتی به او نکرده است. به همین خاطر است که وقتی خدا پرده را برمی دارد انسان غصه می خورد که چرا به خاطر ابتلائات و محرومیت های دنیا غصه خورده است و آن روز بیش از آنچه برای نعمت ها و گشایش ها شاکر است، به خاطر محرومیت ها و ابتلائات شاکر خواهد بود.

 

**************************************************

 

با نیت کار کن. مثلاً در حمام خودت را به این نیت بشوی که داری نفس خود را از صفات رذیله و از هوای نفس و آرزوهای دور و دراز می شویی، سرت را به این نیت اصلاح کن که داری گناهان و خیالات باطل را از وجودت قیچی می کنی. سرت را به نیت شانه کردن سر یک یتیم شانه کن. خانه را که جارو می زنی و لباس ها را که می شویی به نیت بیرون ریختن دشمنان اهل بیت(ع) از زندگی و وجودت انجام بده. چندوقت که با نیت کار کردی آن وقت ببین که نور همه فضای زندگیت را پر می کند و راه سیرت باز می شود.

 

**************************************************

 

مؤمن مثل گل است. وقتی آب به گل ها نرسد گل ها گردن کج می کنند و سر به زیر می افکنند و التماس آب می کنند. وقتی آب به آنها رسید شاداب می شوند و سرشان را بلند می کنند و تشکر می کنند. وقتی آب ذکر خدا و خوبان خدا به دوست اهل بیت نرسد پژمرده می شود و سرش پایین می افتد و التماس می کند. وقتی آب به او رسید شاداب می شود و سرش را رو به آسمان بلند می کند و تشکر می کند.

 

**************************************************

 

المؤمنون حلویّون، مؤمنان شیرینی شناس و شیرینی پسند و شیرینی خور و شیرینی ساز و شیرینی فروشند و به دیگران هم شیرینی را می شناسانند و می خورانند.
اخلاق خوب، کارهای خوب، معرفت و عبادت و ذکر خدا، محبّت خدا و اولیاء خدا، همه حلاوت دارند و شیرینی اند. پیامبر اکرم(ص) با اخلاقشان به مردم شیرینی نشان می دادند.

 

**************************************************

 

مؤمن در آخر الزمان در دنیا غریب است و پیامبر اکرم (ص) فرمود: طوبی للغرباء: خوشا به حال غریب ها. چون غریبِ در دنیا قریبِ در آخرت است. غریب ها به هم قریبند. حتی در عقد اخوت روز عید غدیر همه ی حقوق برادری را به یکدیگر می بخشند جز اینکه تنها به بهشت نروند.